کد مطلب:28880 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

نقش مردم کوفه در حکومت علی












در جغرافیای سیاسی صدر اسلام، سرزمین عراق، نقش پل ارتباطی بین شرق وغرب اسلامی را بازی می كرد و از جمله مراكز تأمین نیروی نظامی برای قدرت مركزی بود و در عراق، كوفه از جایگاهی ویژه ونقشی حسّاس تر برخوردار بود.

كوفه به سال هفدهم هجری، برای استقرار سپاهیانْ ساخته شد و سامان دهندگان آن، با هدف ایجاد اردوگاهی بزرگ برای سپاهیان، آن را بنیاد نهادند. بدین سان، روشن است كه كوفه، مركز نظامیان بود؛ یعنی كسانی كه اندیشه ای جز نبرد نداشتند و در نتیجه، در اندیشه فتح و گشودن مرزها و دست یافتن به غنیمت ها و... بودند.

مردمانی كه در كوفه گِرد آمده بودند، از مدینه - كه بیشترینِ صحابیان، در آن دیار بودند -، به دور بودند. رفت و آمد اصحاب نیز بدان جا اندك بود. سیاست عمر بر این بود كه صحابیان، از مدینه خارج نگردند.[1] از این رو، كوفیان به لحاظ آگاهی های لازم از شریعت و آموزه های دینی، در سطحی پایین قرار داشتند.

عمر، صریحاً از صحابیانی كه آهنگ ورود به كوفه را داشته اند، خواسته بود كه به آنان، حدیث یاد ندهند و انس آنان را با قرآن، به هم نزنند.[2] انس و آمیختگی كوفیان با قرآن، در حدّ قرائت بود ونه فراتر از آن. این نكته را از كلام خلیفه نیز می توان یافت. چنین شد كه كسانی در كوفه با عنوان «قُرّاء» به هم آمدند كه بعدها هسته اوّلیه خوارج را تشكیل دادند.

نكته ای كه بسی جای تأكید و تأمّل دارد، بافت قبیله ای موجود در كوفه و حاكمیت خوی قبیله گرایی و چیرگی فرهنگ و معیارهای زندگانی قبیله ای بر رفتارها و مُناسبات آنهاست. در این فرهنگ، رئیس قبیله، نقش آفرین حركت ها و تلاش هاست و دیگر افراد، پیروانی بی اختیار و دنباله روانی بدون موضع اند.

از این رو، باید با تأكید، این حقیقت را باز گوییم كه وقتی گفته می شود كه مردم، علی علیه السلام را تنها گذاشتند، یعنی خواص، نخبگان و رؤسای قبایل جامعه اسلامی، او را وا گذاشتند. این واقعیت تلخ، در مردم عراق و بویژه كوفیان، نمود روشن تری دارد.

اكنون و پس از بیان آنچه كه چونان درآمدی بر این بحث آمد، به بررسی علل تنها ماندن علی علیه السلام، بر اساس سخنان و كلام خود مولا می پردازیم.









    1. المستدرك علی الصحیحین: 374/193/1.
    2. كنز العمّال: 29479/292/1.